بعد از اون ماجراي نماز - ( حس كردم كه اين خدا واقعي نيست و قطعا يك خداي دروغين و پوشاليه) و با خودم عهد بستم كه تمام نيرو و انررژي خودمو بذارم براي اينكه پوشالي بودنش رو كاملا منطقي اثبات كنم (از همه نظر) و بلاخره خداي واقعي رو پيدا كنم...
(راستي راجع به اون لقب كشيش كليساي شيطان هم يادم رفت بگم كه اون فقط يه لقبه مثل ايديه من دجال_شيطان در حالي كه من نه دجالم نه شيطان و نه شيطان پرست و دجال پرست - تازه مثلا اگر من امروز يك لقب به شما بدم ايا ميشه بر اساس اون لقب شما رو محكوم به چيزي كرد؟)
من شروع كردم از القاب خدا (قادر مطلق - عادل - مهربان - بي نياز - راستگو - حكيم و ...)
و براي تمام اينها مثال هاي نقض زدم و اثبات كردم كه دروغن كه توي وبلاگ پتك-بزرگ كه پاكش كردم اونها رو نوشتم (دلايلي هم كه اوردم اصلا شبيه هيچكدوم از دلايلي كه تا حالا شنيدين مثل اينكه اگه خدا مهربونه چرا اين همه ادم فقير و گرسنه و .... نيست)(كه هركسي كه اين نظر منو ميخونه ميتونه به وبلاگ من مراجعه كنه تا دلايل رو بگم يا اگه بخواد ميتونه ايدي منو ادد كنه تا به طور مستقيم بهش توضيح بدم)
بعد از اون رفتم توي قران گشتن و راجع به داستاهاي او تحقيق كردن
و فهميدم هر چند مطالب خوب و قابل تحسيني در اون هست ولي لا به لاي اين مطالب و سخنان چيز هاي زشت و چشز هاي مسخره و چيز هاي خطرناك براي ذهن انسان هم زياد پيدا ميشه كهع به نحو هوشمندانه اي طوري طراحي شده كه خيلي سخت ميشه پيداشون كرد و خيل سخت ميشه به ماهيت منفي شون پشت ظاهر مثبتشون پي برد چرا كه طوري طراحي شدن كه همه فكر ميكنن چيز خوب و اموزنده ايه ولي وقتي بهشون باطن سخن و اتفاق وحشتناكي كه در اونها افتاده رو نشون ميدي يهو جا ميخورن و حتي قبول ميكنن ولي تعداد كمي خدا رو تكفير مي كنن فقط به خاطر ترس كه من ميتونم اونها رو هم بگم
فعلا كار دارم بايد برم