سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مثل کسی که دانش می آموزد ولی آن را بازگو نمی کند، مثل کسی است که گنج می اندوزد ولی از آن خرج نمی کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 1:9 صبح

سرگذشت تلخ چارلی چاپلین


«چارلز اسپنسر چاپلین» یهودی‌زادة فقیری بود که دوران کودکی را در عسرت و تنگدستی گذراند و در نخستین سال‌های شکوفایی سینما در آمریکا، با تکیه بر خلاقیت و استعداد خود به اوج شهرت رسید. او به عنوان یک هنرمند یهودی، در اکثر نقش‌های سینمایی آغازین خود، تصویری بدیع و جذاب از یک یهودی سرگردان به نمایش گذاشت و این همان الگوی مطلوب سیاستگزاران هالیوود محسوب می‌شد. به تدریج چاپلین به محبوب‌ترین هنرمند تاریخ سینما تبدیل شد و تهیه کنندگی آثارش را نیز بر عهده گرفت. اکنون این فرصت برای او پدید آمده بود تا پس از سالها به دل مشغولی‌های خود بپردازند و فارغ از نظام مافیایی حاکم بر هالیوود، حرف دل خود را به زبان تصویر بیان کند. ولی لابی صهیونیسم در هالیوود این روال را نمی‌پسندید و از همین جا بود که دشمنی‌ها آغاز شد. چارلی چاپلین که تا کنون در نقش یک فقیر خانه به دوش، تمثیلی از مظلومیت جهانی یهودیان بود، اکنون از قالب یهودی سرگردان بیرون آمده و در نقش‌هایی متفاوت (همچون: انسانی ماشینی، ثروتمندی عیاش یا دیکتاتوری زورگو) نظام ارزشی غرب را به مسخره می‌گرفت و این روالی نبود که صهیونیست‌های هالیوود آن را تحمل کنند. لذا ماشین سانسور هالیوود به کار افتاد و چاپلین را نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان مستقل هالیوود (به جرم واهی کمونیست بودن) برای همیشه از عرصة بازیگری کنار گذاشت. ناگزیر چاپلین به اروپا رفت و همزمان با ترک هالیوود بازگشت او به آمریکا ممنوع اعلام شد!! و این گونه بود که پروندة هنری مشهورترین بازیگر یهودی تاریخ سینما به جرم عدم تمکین از مرام صهیونیسم بین‌الملل برای همیشه بسته شد و او واپسین سالهای عمر خود را در عزلت و گمنامی سپری کرد. به طوری که بسیاری از ما اگر عکس واپسین سالهای عمر او را ببینیم او را نخواهیم شناخت در این حق کشی «چاپلین» تنها نبود و تا به امروز این روند در  هالیوود ادامه دارد مثلا «ایزابل اجانی» ، فرانسوی که جایزه بهترین زن را در کن 1994 گرفته بود ، جایزه را از او گرفته و به دیگری دادند و حتی تهمت ایدز به «ایزابل اجانی» زدند چون حاضر نشده بود عرب بودن پدرش را منکر شود و یا مثلا در مورد «آلن دلون» و «ژان پل بلموند» ، فرانسوی «سوفیا لورن» ، ایتالیایی «اما تامسون» ، انگلیسی و «کوین کاستنر» ، آمریکایی «ونسی رادرگریف» ، انگلیسی هم چنین حق کشی هایی را روا داشتند. درمقابل، بسیاری از گمنامان عرصه بازیگری به دلیل برخورداری از حمایت لابی صهیونیسم، ره صد ساله را یک شبه پیمودند و… حکایت هم‌چنان باقی است…

منبع: yahood.net


جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 1:2 صبح
 
کلمات خیس و باران خورده ام را در دست می گیرم؛ امسال هم با همین واژه های بی مقدار برایت سلامتی «سبز» می کنم.... و تو امسال هم نیامدی که خستگی را از لباس روزها بتکانی و به گریه ندبه های ما سلام کنی.
بهار در راه است ولی کسی برای نو شدن دل ها پادرمیانی نمی کند. راستی کجا می شود «یک دست» دعای اجابت شده خرید؟ در کدام خیابان «حول حالنا» می فروشند؟ ببینیم!... اصلا کسی سکه بی تقلب «یامقلب القلوب» در جیب وجدان دارد؟!
کمی دورتر می ایستم، در هیاهوی شتاب رهگذران کسی که آن کودک گمشده عاطفه را جدی نمی گیرد و کسی نمی داند همه آرزوهای شهید در شیشه عمر من که نسل سوم ام ته نشین شده و غربت بزک شده این شهر از جنس آن کهکشان های راه شیری نیست که بهارشان شکوفه های توحید بود و عیدشان خرسندی خدا...
دیروز پدری برای هزارمین بار شرم خود را گریه کرد؛ مردی پشت چراغ قرمز قلب های یخ زده، «سلطان قلب ها» را با آکاردئون خسته اش نواخت؛ همسایه ای برای در آکاردئونی آپارتمانش، یک قفل تازه خرید؛ کارمندی از رژه غصه ها و قسط ها سکته کرد؛ زنی با ابر اشک هایش، شیشه خانه مردم را پاک کرد و تلویزیون گزارش اداره هواشناسی را برایمان خواند که:
مدت هاست، یک جبهه هوای نفس، بالای سرمان، خیمه زده! ... ولی در کوچه پیامبران(ص) تا دلت بخواهد، هوا بهاری است: ایوب «سنبل صبر» می آورد .... عیسی «سیب صلح»!
نوح «سالنامه عمرش» را سر سفره گذاشته... موسی «سینای سینه اش» را تحفه آورده... ابراهیم «سنگی از کعبه» به امانت گرفته... داود «ستاره مظلومش» را از چنگ صهیونیست ها به درآورده و محمد(ص) «سلام» که می کند، موج معطر محبتش، دل ها را به آسمان می برد.
... و پیامبران همه «هفت سین سلامشان» را به تو تقدیم می کنند. ایمان شکسته بسته ما هرچه که باشد هنوز هم به عصای اشک انتظار تو روی پا ایستاده... چه دانه لبخندی به کبوتر دل ما داده ای که «جلد» بام جمعه های تو شده ایم؟!
گل همیشه بهار!
من دلم را محض تعارف تقویم ها «نو» نمی کنم؛ من از خودت عیدی اجابت می خواهم. امسال با «تور» تنهایی، هزار بار در خودم سفر خواهم کرد: به شهر توبه... به آبادی الهی العفو... به دهکده دعا، کوچ می کنم!
نسل سوم بغض هایش را به دست بادی می سپارد تا در انتشار فریاد هیچ آرزویی پیر نشود، نسل سوم انتظار را مثل پیک شب عید خط به خط می نویسد،... نسل سوم همراه تیر دعا می دود و کوچه آرزوهایش جملگی به خیابان خاطرخواهی ختم می شود...
پس ای نوروز خدا!
آرزوهای مرا در پوشه «آمین» خودت به عرض پروردگار برسان: خدا کند سال جدید غذای شیطان، نماز قضای ما نباشد! خدا کند جیب زندگی ما پر از نقل اخلاص شود.
خدا کند قافله های غفلت، ما را گمراه نکنند.
خدا کند خانه رضایت چهارده معصوم را گم نکنیم.
خدا کند این بهار، نوروز «دیدار یار» باشد...
آمین یا رب العالمین

پنج شنبه 87 فروردین 1 , ساعت 2:41 صبح

 شناخت صهیونیسم جهانی و توطئه‌های آن، امروز یکی از ضروریات است و غولهای رسانه‌ای جهان ، سینما ، کارخانجات تسلیحاتی ، شرکتهای تجاری و صنعتی ، بانکها ، دانشگاهها ، مراکز فرهنگی و بسیاری دولتهای جهان از مواردی است که رد پای سرمایه‌داران صهیونیست در آن به وضوح مشاهده می‌شود.برای بررسی نفوذ صهیونیسم بر رسانه بسیار مهم سینما که صهیونیستها آن را ساحل نجات خود میدانند لازم است که ابتدا تعریفی از صهیونیسم و شیوه های نفوذ آن در جهان مسیحی غرب داشته باشیم تا در ک این نکته که حدود90% سینمای آمریکا (هالیوود) یهودی– صهیونیستی است برایمان راحت تر شود. قطعا چون در این رسانه شیوه های تبلیغی - روانی برای تأثیرگذاری بر مخاطب اتخاذ می شود باید آشنایی اجمالی با روشهای جنگ روانی هم داشته باشیم و تاریخچه هالیوود را هم بدانیم تا بتوانیم بحث سینما و صهیونیسم را موشکافانه تر بررسی کنیم. انشاءا... تا آخر ما را همراهی خواهید کرد تا بتوانیم خود را از جادوی سینمای معاصر برهانیم و از قید کید سامری عصر مدرنیته و ولایت طاغوت در امان بمانیم و بتوانیم سرباز خوبی برای امام عشق آخر الزمان باشیم 

 

از خرافه‌های صهیونیستی که به سینما راه یافته: «افسانه آخرالزمان» و پیشگویی‌های مربوط به آن است که در فیلم‌هایی نظیر: «نوستراداموس»، «آرماگدون» و «روز استقلال»، رد پایی از آن می‌توان یافت. بر اساس این افسانه فاجعه‌ای عظیم حیات بشری را تهدید خواهد کرد و آخرین نبرد خیر و شر در جغرافیای خاصی از زمین ( تپه آرماگدون یا حارمجیدون در نزدیکی بیت المقدس )به وقوع خواهد پیوست . وسعت فاجعه آن همه است که انسان‌های زیادی کشته می شوند و بقیه از مقابله با آن در می‌مانند و ناامیدانه به هوشمند‌ترین و شجاع‌ترین نژاد بشری (یعنی آمریکایی‌ها) پناه می‌برند!

آمریکایی‌های خوش قلب هم معمولاً با راهنمایی یک دانشمند یهودی به کام خطر می‌روند و ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ