سه شنبه 86 مهر 10 , ساعت 3:39 صبح
مولای متقیان علی (ع) میفرمایند :
کمترین ادبِ بندگیِ خدا آن است که به کمک نعمتهای او گناه نکنید.
سلام
وقتی این حدیث رو میخوندم ذهنمو خیلی مشغول کرد به خودم گفتم ای بابا چقدر ما بیمعرفتیم آخه خدا به ما نعمت میده بعدش همونا رو صرف نافرمانی خودش میکنیم بعد هم میام میگیم العفو خدایا ما رو ببخش (البته اینهم اگه شب قدری باشه و ما هم حالشو داشته باشیم) بعد هم انتظار داریم اینو که گفتیم دیگه پاک بشیم روز از نو روزی از نو شتر دیدی ندیدی دوباره اگه خیلی هم بچه مثبت باشیم میذاریم ماه رمضون که تموم شد دوباره گاز گناه کردنو میگیریم اون قدر میتازونیم که تاشب قدر سال دیگه به اندازه کافی شرمنده باشیم که لااقل یه شب تاصبح بتونیم واسش بیدار باشیم عجب موجودیه این انسان. فکرشو بکنید ما اگه ما توی اون دوره ای بودیم که غلام خرید و فروش میکردند و یه دونه غلام داشتیم (نه یه بنده که خودمون اونو آفریده باشیمو روزیشو بدیم و مقدراتش دست خودمون باشه و هر طور که بخوایم زیرو روش کنیم) اونوقت این غلامه که یه مقدار از روزیش دست ما بود دائم هرچی میگفتیم رو وارونه عمل میکرد یا اینکه مثلا بهش پول میدادیم میرفت با اون یه چیزی میخرید که ما منع کرده بودیم یا به هر حال وسیله نافرمانی ما رو فراهم میکرد اونوقت چند بار ازش میگذشتیم ده بار ، صد بار یا هزار بار (اگه خیلی مهربون باشیم بار سوم چهارم بلایی به سرش میآوردیم که مرغای آسمون به حالش گریه کنن)حالا تمام مقدرات و روزی ما دست خداست میتونه اگه یه گناه کنیم همچین بزنه که دیگه بلند نشیم با این حال در ازای N تا گناه ما میگه تو بیا هرچقدر که بد باشی بخششت بامن میگه فقط تو بیا بگو توبه اقا اشتباه کردم من میبخشم جالب ایجاست که میگه من کسانی رو که توبه میکنن رو دوست دارم(بعضی وقتا هم اینقدر سرگرم گناه میشیم که یادمون میره اصلا خدایی هم هست چه برسه به این که توبه کنیم اونوقته که دائم بهمون تلنگر میزنه میگه تو بیا ، برگرد تا ببخشمت باز هم ما به کار خودمون ادامه میدیم) . حالا توبه کردیم،نمیگزاریم ازش روز هم بگذره دوباره برمیگردیم سر چهار راه اول دوباره میایم میگیم این دفعه دفعه آخره شما ببخش دیگه من رو اینطوری نمیبینی شاید صدبار این راه رو میریم باز سرمون به سنگ میخوره برمیگردیم با این حال میگه یه وقت نا امید نشیا صد بار اگر توبه شکستی باز آی !!! عجب خدای خوبی داریم ما ،عجب بنده بیمعرفت و بدی داره اون . حالا که اینو خوندی خودمونی فکر کن ببین چقدر نامردیه با نعمتهای خودش گناه کنیم ؟ حالا به این میرسیم که :کمترین ادبِ بندگیِ خدا آن است که به کمک نعمتهای او گناه نکنید.
بیاید این شبا باخدای خودمون عهد کنیم که لا اقل با نعمتهایی که بهمون داده گناه نکنیم اونوقت ببینیم میتونیم یه گناه بکنیم که از نعمتهای خدا اسفاده نکنیم!!!
کمترین ادبِ بندگیِ خدا آن است که به کمک نعمتهای او گناه نکنید.
سلام
وقتی این حدیث رو میخوندم ذهنمو خیلی مشغول کرد به خودم گفتم ای بابا چقدر ما بیمعرفتیم آخه خدا به ما نعمت میده بعدش همونا رو صرف نافرمانی خودش میکنیم بعد هم میام میگیم العفو خدایا ما رو ببخش (البته اینهم اگه شب قدری باشه و ما هم حالشو داشته باشیم) بعد هم انتظار داریم اینو که گفتیم دیگه پاک بشیم روز از نو روزی از نو شتر دیدی ندیدی دوباره اگه خیلی هم بچه مثبت باشیم میذاریم ماه رمضون که تموم شد دوباره گاز گناه کردنو میگیریم اون قدر میتازونیم که تاشب قدر سال دیگه به اندازه کافی شرمنده باشیم که لااقل یه شب تاصبح بتونیم واسش بیدار باشیم عجب موجودیه این انسان. فکرشو بکنید ما اگه ما توی اون دوره ای بودیم که غلام خرید و فروش میکردند و یه دونه غلام داشتیم (نه یه بنده که خودمون اونو آفریده باشیمو روزیشو بدیم و مقدراتش دست خودمون باشه و هر طور که بخوایم زیرو روش کنیم) اونوقت این غلامه که یه مقدار از روزیش دست ما بود دائم هرچی میگفتیم رو وارونه عمل میکرد یا اینکه مثلا بهش پول میدادیم میرفت با اون یه چیزی میخرید که ما منع کرده بودیم یا به هر حال وسیله نافرمانی ما رو فراهم میکرد اونوقت چند بار ازش میگذشتیم ده بار ، صد بار یا هزار بار (اگه خیلی مهربون باشیم بار سوم چهارم بلایی به سرش میآوردیم که مرغای آسمون به حالش گریه کنن)حالا تمام مقدرات و روزی ما دست خداست میتونه اگه یه گناه کنیم همچین بزنه که دیگه بلند نشیم با این حال در ازای N تا گناه ما میگه تو بیا هرچقدر که بد باشی بخششت بامن میگه فقط تو بیا بگو توبه اقا اشتباه کردم من میبخشم جالب ایجاست که میگه من کسانی رو که توبه میکنن رو دوست دارم(بعضی وقتا هم اینقدر سرگرم گناه میشیم که یادمون میره اصلا خدایی هم هست چه برسه به این که توبه کنیم اونوقته که دائم بهمون تلنگر میزنه میگه تو بیا ، برگرد تا ببخشمت باز هم ما به کار خودمون ادامه میدیم) . حالا توبه کردیم،نمیگزاریم ازش روز هم بگذره دوباره برمیگردیم سر چهار راه اول دوباره میایم میگیم این دفعه دفعه آخره شما ببخش دیگه من رو اینطوری نمیبینی شاید صدبار این راه رو میریم باز سرمون به سنگ میخوره برمیگردیم با این حال میگه یه وقت نا امید نشیا صد بار اگر توبه شکستی باز آی !!! عجب خدای خوبی داریم ما ،عجب بنده بیمعرفت و بدی داره اون . حالا که اینو خوندی خودمونی فکر کن ببین چقدر نامردیه با نعمتهای خودش گناه کنیم ؟ حالا به این میرسیم که :کمترین ادبِ بندگیِ خدا آن است که به کمک نعمتهای او گناه نکنید.
بیاید این شبا باخدای خودمون عهد کنیم که لا اقل با نعمتهایی که بهمون داده گناه نکنیم اونوقت ببینیم میتونیم یه گناه بکنیم که از نعمتهای خدا اسفاده نکنیم!!!
نوشته شده توسط مبین | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حیا سیخی چند؟
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(2)
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(
تشکل های دانشجویی درباره ترور دانشمندان کم کاری کردند و کوتاه آم
یادمان حماسه 22 خرداد
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 2
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 1
بازخوانی:اگر خواص پایشان بلرزد
نقش یهود در جنگ با عراق
نگاه اسطوره ای به آخرالزمان
[عناوین آرشیوشده]
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(2)
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(
تشکل های دانشجویی درباره ترور دانشمندان کم کاری کردند و کوتاه آم
یادمان حماسه 22 خرداد
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 2
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 1
بازخوانی:اگر خواص پایشان بلرزد
نقش یهود در جنگ با عراق
نگاه اسطوره ای به آخرالزمان
[عناوین آرشیوشده]