سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکو نیست خاموشى آنجا که سخن گفتن باید ، چنانکه نیکو نیست گفتن که نادانسته آید . [نهج البلاغه]
 
جمعه 86 بهمن 5 , ساعت 5:2 عصر

راز استمدادها

نظرى هرچند سطحى و گذرا به حادثه عاشورا انسان را به این باور مى رساند که سراسر وجود امام حسین(ع)عزت، شرافت، مردانگى وآزادگى است.

با این حال، نکاتى در تاریخ کربلا به چشم مى خورد که در ظاهرممکن است با عزت و شرافت انسانى سازگار ننماید. این اعمال عبارت است از:

1- تقاضاى کمک از اشخاص گوناگون، نظیر خواست کمک ازعبیدالله بن الحرالجعفى با کیفیت مخصوص. پس از امتناع عبیدالله از پاسخ به دعوت امام(ع)و نیامدن به حضور وى، آن حضرت شخصا به خیمه او رفت و به یارى دعوتش کرد. در این ملاقات امام حسین(ع)براى تحریک احساسات عبیدالله کودکان خود را نیز همراه برد. (8)

2- تکرار تقاضاى کمک در روزعاشورا با جمله «هل من ناصرینصرنى و هل من معین یعیننى » و جملاتى به این مضمون.

3- استفاده از هروسیله ممکن در روزعاشورا براى تحریک احساسات سپاه عمربن سعد و اندرز دادن آنان و در خواست مکرر براى آزاد گذاشتن آن حضرت.

4- درخواست آب از دشمن.

برخى از بزرگان، به دلیل سازگار ندانستن این کار با روح عزت و شرافت، اصل آن را انکار فرموده اند; ولى به نظر مى رسد این امرتحقق یافته است. هلال بن نافع گوید: «من در میان یاران عمربن سعد ایستاده بودم که شخصى نزد عمربن سعد آمد و گفت: «بشارت باد به تو اى امیر! شمر(ملعون)امام حسین(ع)را شهید کرد.»

هلال گوید: از میان دو لشکر بیرون رفتم تا ببینم چه خبر است. وقتى بالاى سرآن حضرت رسیدم، مشاهده کردم امام(ع)با مرگ دست وپنجه نرم مى کند. به خدا سوگند، تا آن زمان کشته اى آغشته به خون زیباتر و نورانى تر از او ندیده بودم. نور چهره، زیبایى و هیبتش مرا از پرداختن به فکر کشته شدنش باز داشت و در همان حال، آن حضرت درخواست آب مى کرد .

پس از این که همه یاران و اصحاب امام حسین(ع)در روز عاشورابه شهادت رسیدند، امام(ع)به عمربن سعد ملعون فرمود: «یکى ازاین سه پیشنهاد را در باره من بپذیر!» ابن سعد پرسید:

«چیست؟»امام حسین(ع)فرمود: «مرا آزادگذارى تا به مدینه،حرم جدم رسول خدا(ص)، باز گردم.»

ابن سعد: «این خواسته غیر قابل قبول است.»

امام حسین(ع): «شربت آبى به من بیاشامان، جگرم از تشنگى خشکیده است.»

عمربن سعد: «این نیز غیر ممکن است.»

امام حسین(ع): «اگر راهى جز کشتن من نیست، پس تک تک با من مبارزه کنید.» (9)

و نیز عبدالحمید گوید: «در همان حال که امام حسین درروزعاشورا در میدان جنگ ایستاده بود، احساسات و عواطف دشمن رابرمى انگیخت تا شربتى آب به او دهند و مى فرمود: «آیا کسى هست که به آل رسول(ص)رحم و عطوفت و مهربانى کند؟...» (10)


1- فانى لا ارى الموت الا سعاده و لا الحیوة مع الظالمین الا برها. (بحار الانوار، ج 44، ص 381.)

2- موت فى عز خیر من حیوة فى ذل(همان، ج 1، ص 150.

3- سامضى و ما بالموت عار على الفتى. (حماسه حسین، ج 1، ص 152.)

4- الموت اولى من رکوب العار و العار اولى من دخول النار (بحار الانوار، ج 45، ص 50.)

5- و الله لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید. (الارشاد، ج 2، صص 98.)

6- الا و ان الدعى ابن الدعى قد رکز بین اثنتین بین السلسة و الذلة و هیهات منا الذلة یابى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت. (بحار الانوار، ج 45، ص 9)

7- و یحکم یا شیعة آل ابى سفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم. (همان، ج 45، ص 51.)

8- منتهى الآمال، ج 1، ص 711.

9- نفس المهموم، ص 366، اللهوف، ص 55.

10- موسوع- کلمات الامام الحسین(ع)، ص 495.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ