پرده اول - امام خامنه ای در 29 تیر 88: «به هم زدن امنیت یک ملت بزرگترین گناهى است که ممکن است کسى مرتکب بشود. … خطاب ما به نخبگان است؛ آحاد ملت هم هوشیارند؛ نخبگان ما هوشیار باشند! نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آنها کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همه ما خیلى باید مراقب باشیم! خیلى باید مراقب باشیم! مراقب حرف زدن! مراقب موضعگیرى کردن! مراقب گفتنها! مراقب نگفتنها! یک چیزهائى را باید گفت! اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکردهایم. یک چیزهائى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کردهایم. نخبگان سر جلسه امتحانند! امتحان عظیمى است! در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است … عقل، این سیاسىبازىها و سیاسىکارىهاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است! …. اشتباه مىکنند آن کسانى که خیال مىکنند با سیاسىکارى، عقلائى عمل مىکنند
پرده دوم - آقای زاکانی در سخنرانی اخیر خود که در جلسه هفتگی انصار حزب الله ایراد شده است نکاتی را درباره انتخابات، جبهه متحد و جبهه پایداری گفته اند که بخش از آنها جالب است. ایشان بعد از اینکه سوابق اعضای جبهه متحد را در دوران فتنه 88 بررسی میکنند، می رسند به آقای باهنر و قالیباف و لاریجانی و میگویند:
«فقط آقای باهنر میماند که با تاخیر موضع گرفت، ولی قبل از 9 دی این موضع را داشت و حتی در اعتراضی که ما قبل از این روز در مجلس انجام دادیم مشارکت داشت .در مورد آقای قالیباف هم که این دوستان مطرح میکنند که در دوران فتنه مواضعی نداشتهاند، صحیح نیست. ما سئوال کردیم، مواضع وی را در یک زونکن از چند روز بعد از انتخابات سال 88 جمع کرده بودند و به ایشان گفته شد این مواضع را بروید، اطلاع رسانی کنید. در خصوص آقای لاریجانی تاخیر در موضعگیری مشخص است ولی ایشان بعدا مواضع شفافی را گرفتند و نقاط ضعف و قوت آن ها معلوم است»
در باره موضوعات بالا چند نتیجه گیری می توان کرد :
یکم- همین چند ماه پیش دوستان جبهه متحد کلاً ساکت فتنه بودن امثال باهنر و لاریجانی را قبول نداشتند. اما حالا خودشان هم معترفند که بله آنها دیر موضع گیری کردند. همین که برخی آقایان مجبور به اعتراف شده اند، خود از مواهب پافشاری بر سخن حق است. البته نه این که اعتراف و عقب نشینی این افراد خوشحال کننده باشد، نه، آن چیزی که می تواند مایه مسرت قرار گیرد جا افتادن قبح سکوت در زمان فتنه است. اینکه همین آقایان هم عملاً مجبور شده اند سکوت برخی مدعیان را در زمان فتنه بپذیرند و برای پاک کردن این لکه ننگ از دامنشان توجیه سر هم کنند جای خوشحالی است. این فضا شاید موجب شود مسئولین در موارد مشابه فتنه از ترس عاقبت میزشان هم که شده سکوت نکنند. البته اگر پوستشان زیادی کلفت نباشد!
دوم- آقای زاکانی در مورد آقای لاریجانی و باهنر تاخیر در موضعگیری را قبول کرده اند. حتی برای آقای باهنر بخاطر شرکت در برنامه اعتراضی «یک روز» قبل از 9 دی سوت و کف زده اند. من نمی دانم چطور بعضی ها خجالت نمیکشند این حرفها را بزنند. ببخشید آقای زاکانی، اما آن روزهایی که آقای باهنر یا لاریجانی هنوز به نتیجه نرسیده بودند که موضع گیری کنند یا نه، بچه بسیجی های بی ادعا و مردم عادی به نتیجه رسیده بودند و داشتند در خیابانها زیر باران مشت و فحش و... موضع گیری میکردند. آن روزهایی که آقای باهنر و لاریجانی روی صندلی شان نشسته بودند و یا عقلشان نمی رسید یا نفسشان اجازه نمی داد حرف بزنند، مردم کوچه و خیابان داشتند با در خطر قرار دادن جانشان فریاد میکشیدند. آقای زاکانی، واقعا چطور رویتان میشود در حالی که چندین نفر در همان روزهای ابتدایی در مبارزه با فتنه شهید و جانباز شده اند و چندین خانواده داغدار، اینطور سکوت این آقایان را توجیه کنید و به موضع گیری دیرهنگامشان ببالید؟ زشت نیست حضور آقای باهنر در برنامه اعتراضی «یک» روز قبل از نه دی را به رخ مردم می کشید؟ واقعا خجالت دارد!
سوم- این آقایان چرا سکوت کردند؟ یاعقلشان نرسید و نتوانستند تحلیل کنند و یا اینکه نفسشان مانع شد؛ از این دو حالت که خارج نیست، هست؟ حالا چرا باید آدمی که عقل و قدرت تحلیلش از خیل مردم عادی کمتر است در جای تصمیم گیری برای آنها بنشیند؟ چرا آدمی که نفسش مانع شد تا مانند مردم کف کوچه و خیابان حرف ولایت را بفهمد، باید برای آنها خوب و بد را تعیین کند؟ این آقایان در بهترین حالت-که پای نفس و حب قدرت و... را به میان نیاوریم- قدرت تحلیلشان از میانگین کارمند و بقال و قصاب و راننده و دانشجو و... کمتر بوده است؛ حالا چرا اینها باید بشوند مرکز اصولگرایی؟ چرا باید بر کرسی معرفی اصلح تکیه بزنند؟ نکند اصولگراها آنقدر کور شده اند که یک چشمها بخواهند پادشاهی کنند؟!
چهارم- در مورد آقای قالیباف هم رسانه ای نشدن «زونکن» مورد اشاره آقای زاکانی نشان دهنده موجود نبودن آن است. با شناختی که از آقای قالیباف داریم اگر ایشان به اندازه یک برگه دفترچه یادداشت هم موضع گیری مثبت داشت تا حالا گوش ملت را کر کرده بود. چطور میشود باور کرد کسی که برای رفع آبگرفتگی معابر افتتاحیه برگزار میکند و سطح شهر تهران را بنرپوش میکند و رسانه هایش کلی مانور میدهند، سر چنین قضیه ای کاری نکرده باشد؟ به نظر بهتر است بجای زونکن خیالی آقای زاکانی، موضعگیری های دوپهلوی آقای قالیباف را که موجود است و رسانه ای شده، مبنای قضاوت قرار دهیم.
حال فکر میکنید نوسانات بازار سکه و ارز بر چه چیزهایی تاثیر داشته است؟ واقعیت آن است که این اتفاق حتی قیمت یک سیخ حیا را هم تغییر داده است و حالا دیگر باید ساعت به ساعت بپرسی «حیا سیخی چند؟» تا از نرخ جدید عقب نمانی!
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟ (قسمت دوم)
موقعیت مسلمانان در جنگ خیبر چگونه بود و چه تفاوتی با موقعیت آنان در جنگ بدر داشت؟
در غزوهی خیبر، آن جبههی یهودی که طراح اصلی و مغز متفکر مشرکین بود، خود را علنی کرد و همهی دار و ندارش را در منطقهی خیبر جمع کرد تا با پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله مقابله کند. در این هنگام مؤمنین که تا پیش از این نفسشان به شماره افتاده بود و به هیچ عنوان در مدینه و حومه با یهودیان درگیر نمیشدند، در موقعیتی قرار گرفتند که توانستند استحکامات یهودیان را دویست کیلومتر دورتر از مدینه محاصره کنند و این یعنی تفاوت موقعیت؛ یک روزی درون شهرشان محاصره میشدند، اما حالا دشمن را در منطقهی خودش محاصره کرده بودند.
وقتی دشمنان در خیبر شکست خوردند، دو ضربهی اساسی به آنها وارد آمد؛ اول اینکه متفکرهایشان مثل «علی بن أخطب» ضربه خوردند. دوم اینکه ثروت عظیمی در اختیار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرار گرفت، به گونهای که پس از آن، اوضاع مادی مدینه کاملاً تغییر کرد؛ اصحاب صُفّه دارای خانه و امکانات شدند، سپاه پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله دارای زره و اسب و امکانات شدند و مدینه از آن فقر پیشین درآمد.
پس یکی از ویژگیهای دو نبرد بدر و خیبر این بود که معادلهی میان مسلمین و مشرکین را معکوس کرد. تا قبل از عملیات بدر و خیبر، معادله به نفع مشرکین و دشمنان بود و آنها از حربههای «ضربه زدن»، «مصادرهی اموال» و «تنگنای اقتصادی» استفاده میکردند، اما بدر و خیبر معادله را برعکس کرد و این حربهها را از دست آنها بیرون آورد.
امروزه چگونه میتوان موقعیت جمهوری اسلامی ایران را با وضعیت پس از غزوات خیبر و بدر مقایسه کرد؟
درست است که دشمنان ما طی سی سال گذشته تحریمهایی را علیه ما اعمال کردهاند، اما امروز ما به موقعیتی مانند شرایط پس از خیبر رسیدهایم. یعنی موقعیت ما در برابر دشمن معکوس شده است. ما دیگر در درون خودمان از نظر امکانات نیازمند آمریکاییها نیستیم و اگرچه در مقاطعی اذیت میشویم، اما چرخ ما نسبت به 30 سال قبل به بهترین وجه میچرخد. هماکنون ما اگر سختی داریم، نسبت به ایدهآلها سختی داریم و نه نسبت به دوران ستمشاهی. آن موقع نه پزشک داشتیم، نه مهندس داشتیم، نه جاده داشتیم؛ «یتَخَطَّفَکُمُ النَّاس» بودیم، اما داستان امروز ما داستان پس از خیبر است.
در اثر مقاومت ایران در برابر سی سال اعمال فشارهای دشمنان، چشمان مردم منطقه باز شده است. اکنون دیگر مسلمانان منطقه بیدار شدهاند و به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا نمیتواند کاری بکند. بنابراین هماکنون جهان اسلام در موقعیت پس از خیبر است. مثلاً گاز اسرائیل از مصر تأمین میشد و وقتی حرکت بیداری اسلامی در مصر به پیروزی رسید، مردم مصر گفتند ما میخواهیم با اسرائیل قطع رابطه کنیم. گاز مصر که از تنگهی هرمز عبور نمیکند که ما جلویش را بگیریم! اما چون در مصر بیداری اسلامی رخ داده، انگار تنگهی هرمز آنجا هم بسته شده است. مردم مصر مصمم میگویند که ما دیگر به اسرائیل گاز نمیدهیم. بنابراین اگر در زمان رسولالله صلواتاللهعلیهوآله خیبر شکسته شد، حالا هم این خیبر بزرگ در حال شکستن است. ما در زمان فروریختن خیبر صهیونیسم جهانی هستیم و طنین رسای این پیروزی ما و شکست آنان در همهی جهان پیچیده است.
پینوشتها:
1. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مردم قم، 90/10/19
2. سورهی مبارکهی انفال، آیهی 36؛ «وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛ و به یاد آورید زمانی را که گروهی اندک و ضعیف شده در زمین بودید و میترسیدید که مردم شما را بربایند و خدا با نصرت خود شما را یاری و تأیید نمود و ازپاکیزهها شما را روزی داد تا شاید شکر بگزارید.
3. سورهی مبارکهی نساء، آیهی 104؛ «وَ لَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یرْجُونَ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا»؛ و در تعقیب کفار سستى نکنید، چون اگر شما رنج مىبرید، آنان نیز مانند شما رنج مىبرند؛ با این تفاوت که شما از خدا امید پاداش دارید و آنان ندارند و همانا خداوند دانا و حکیم است.
4. سورهی مبارکهی آلعمران، آیهی 126؛ «وَ مَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»؛ و خدا آن را جز مژدهاى براى شما قرار نداد تا دلهاى شما به آن آرامش یابد، و یارى جز از جانب خداوند تواناى حکیم نیست.
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(قسمت اول)
3/11/1390
رهبر انقلاب در دیدار با مردم قم شرایط امروز کشورمان را اینچنین توصیف کردند: «یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابىطالب و محاصرهى اقتصادى مسلمآنها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههاى بدمحاسبهگر خیال میکنند ما امروز در شرائط شِعب ابىطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم.»1 اما شرایط بدر و خیبر با شرایط شعب ابیطالب چه تفاوتهایی دارد؟ حجتالاسلاموالمسلمین مهدی طائب، کارشناس و پژوهشگر تاریخ اسلام به بیان این تفاوتها پرداخته است.
محاصرهی شعب ابیطالب یکی از نقاط حساس و سرنوشتساز تاریخ اسلام است. لطفاً دربارهی چرایی وقوع این محاصره و اثرات آن توضیح دهید.
خدای متعال در قرآن به مسلمانانی که در مواجهه با فضای عملیات روانی دشمن قرار داشتند -دشمنی که میکوشید مؤمنین را مأیوس کند و آنها را به این باور برساند که راهی جز تسلیم ندارند و مقاومت یا اقدامات تقابلی یا تهاجمیشان بیاثر است- میفرماید «و اذکُرُوا»؛ بهیاد آورید که «إذ أنتُم قلیلٌ» شما کم بودید و اصلاً قدرتی نداشتید و «یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ»2، مشرکان شما را مثل دانه از زمین برمیداشتند، زیر پا لگدمال میکردند و اگر بادی میآمد، مانند همان دانهی بیارزش، در هوا این طرف و آن طرف میشدید. به یاد بیاورید که خداوند متعال شما را زیاد کرد تا اینکه به نیرویی تبدیل شدهاید که دیگر دشمن روی شما حساب میکند. پس معلوم میشود، مؤمنینی که کنار رسولالله صلواتاللهعلیهوآله بودند، دوران ضعف بسیار مأیوسکنندهای را سپری کردند که اگر خدای متعال در معادلهی آن دوران نبود، از بین رفتن آنها حتمی بود.
اوج آن «یتَخَطَّفَکُمُ النَّاس» هنگامی بوده است که پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله در مکه بودند و همان تعداد اندک مؤمنین به ایشان، در اثر اِعمال محدودیتها و تعرضات مشرکین، به حبشه مهاجرت کرده بودند. آنهایی هم که در مکه مانده بودند، یا امکان مهاجرت نداشتند یا به دلایلی مانند عدم تضعیف هستهی دینی حاضر در مکه، صلاح نبود که مهاجرت کنند. در مکه به دلیل حضور بنیهاشم، مشرکین اجازه نمییافتند به شخص پیامبر تعرضی کنند، چون ابوطالب که ظاهراً به اسلام نگرویده بود، به عنوان رئیس قبیلهی قریش و طایفهی بنیهاشم، با آداب و سنن و تعصبهای قومی از پیامبر صلواتاللهعلیهوآله محافظت میکرد. البته به غیر از این، مشرکین میتوانستند سایر محدودیتها را علیه مسلمانان اعمال کنند.
مشرکین در این مقطع یک محاصرهی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همهجانبه را علیه مؤمنین طراحی و اجرا کردند. آنها طبق این برنامهی تحریم، تمام ارتباطات مسلمین را قطع کردند. مسلمانان که حتی از سرپناهی در مقابل گرمای تابستان محروم شدهبودند، تقریباً سه سال از داراییهای خودشان خوردند و امکان فعالیت اقتصادی نداشتند، به گونهای که در اواخر دوران شِعب ابیطالب، حتی برای بچههایشان هم غذایی یافت نمیشد. مؤمنین در آن سه سال بسیار تکیده و فرسوده شدند؛ تا حدی که اگر محاصره شکسته نمیشد، تنها یک قدم تا مرگ فاصله داشتند.
ادامه مطلب...
با عرض تسلیت به مناسبت ترور ناجوانمردانه ی دکتر مصطفی احمدی روشن دانشمند هسته ای و ابراز انزجار و محکومیت اینگونه حوادث تروریستی بدست عوامل صهیونیست مطلب زیر بیانات مقام معظم رهبری در رمضان 1432 می باشد که راه روشنی برای تشکل های دانشجویی ترسیم می نماید:
فرض بفرمائید در کشور ترور اتفاق مىافتد؛ شهید علىمحمدى، شهید شهریارى، شهید رضائىنژاد را ترور میکنند. خب، این یک کار تروریستى است. یک وقت به این مسئله به چشم یک عمل تروریستىِ ضد امنیتى نگاه میکنیم؛ خب، انسان غصه هم میخورد؛ چند تا دانشمند ما مورد اصابت جنایت دشمن - یک چند تا تروریست - قرار گرفتند. یک وقت نه، با همان چشمِ جبههاى نگاه میکنید: این یک حرکت در مجموعهى حرکتهاى خصمانهى علیه نظام اسلامى است. مثلاً در جبههى جنگ مرزى با عراق - که هشت سال جنگ داشتیم - یک جا اگر چنانچه توپخانهى دشمن کار کند، معنایش این نیست که دشمن با اینجاى بالخصوص کار دارد؛ این معنایش این است که این یک حرکتى است که دشمن دارد اینجا انجام میدهد، احتمالاً براى اینکه شما حواستان به اینجا منعطف شود، او به یک جاى دیگر حمله کند - به قول خودشان حرکتهاى پشتیبانى، که این در واقع حیله است - یا براى این است که رزمندهى ما را در اینجا تضعیف کند تا مثلاً بتواند یک حملهى سراسرى انجام دهد. وقتى با این چشم نگاه میکنید، معلوم میشود که دشمن به دنبال کوبیدن حرکت علمى در کشور است؛ یعنى یکى از حلقههاى توطئهى دشمن این است. چند تا حلقهى بههمپیوسته وجود دارد؛ مثلاً حلقههاى تحریم اقتصادى، ترویج ابتذال، ترویج مواد مخدر، کارهاى امنیتى، ایجاد تزلزل در مبانى و مسائل اعتقادى؛ چه اعتقاد به اسلام، چه اعتقاد به انقلاب. اینها حلقههاى گوناگونِ بههمپیوسته است؛ یکى از این حلقهها هم - که مکمل این زنجیره است - کوبیدن حرکت علمى در کشور، با ترساندن دانشمند ما، با حذف دانشمند ماست. با این چشم به قضیه نگاه کنیم.
اگر چنانچه به مجموعهى دشمن به چشم یک جبههى مستمرى که وظائف را تقسیم کردند، نگاه کنیم، آن وقت احساس مسئولیت ما در هر قضیهاى شکل تازهاى به خودش میگیرد. حالا در همین قضیهى این ترورها، من عقیدهام این است که بچههاى تشکلهاى دانشجوئى در این قضیه کوتاه آمدند؛ یعنى کمعملى نشان دادند. باید این قضیه را بزرگ میکردید. البته نه اینکه بزرگ کنید - چون خودش بزرگ است - همان جور که هست، منعکس میکردید. ما حتّى ندیدیم تشکلهاى ما پوستر این شهدا را هم چاپ کنند، منتشر کنند، پخش کنند، یادمان اینها را نگه دارند. نه، این موضوع اصلاً نباید فراموش شود؛ این کار کوچکى نیست
در نهمین و دهمین دوره ریاست جمهوری، همه دلسوزان انقلاب اسلامی با تمام توانی که در اختیار داشتند، دست به دست هم دادند تا فردی از جنس مردم را به قدرت برسانند و در این راه از توان و ظرفیت های موجود اقشار مختلف جامعه از جمله طلاب، دانشجویان و عموم مردم استفاده شد تا با دست های خالی و کمک نیروهای حزب اللهی به کاندیدایی که معتقد است هیچ گاه از خط ولایت فقیه عدول نخواهد کرد، کمک شود.
اکنون با گذشت شش سال از ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد هنوز افرادی که پای کار دفاع گفتمانی از او برآمدند معتقدند که حمایتشان از او اصولی بوده و در مقابل جبههای که از ضد انقلاب خارجی تا انحصارطلبان داخلی صفآرایی کرده بودند، بهترین کار را با دفاع از گزینه جریان انقلاب کردند.
با این حال، با توجه به حمایت های مردم ولایی در انتخاب دکتر احمدی نژاد، شاید اکنون نوبت به وی رسیده تا در عمل ضمن زدودن حواشی و طرد جریان نفوذی به حسن نیت دوستداران جریان انقلاب پاسخ در خور بدهد.
مصاحبه با چند تن از فعالین ستاد های مردمی دکتر احمدی نژاد:
فراز و فرودهای یک انتخاب در گفتوگو با رییس ستاد انتخاباتی احمدینژاد در اصفهان:
جدایی از شبکه قدرت عامل انتخاب احمدینژاد بود
حجت الاسلام سید احمد میرمرشدی در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، مسئولیت ستاد حمایت های مردمی از دکتر احمدینژاد در استان اصفهان را بر عهده داشت. وی در جریان فتنه پس از انتخابات نیز اقدام به تالیف کتابی تحت عنوان "گذرگاه فریب" کرد. وی در حال حاضر از تمام مسئولیت های سیاسی کنار کشیده و به عنوان استاد حوزه و دانشگاه مشغول به فعالیت است. راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی مستجار نیز یکی دیگر از اقدامات اخیر او است که آن را با هدف کمک به بیداری دینی و تقویت بنیه های فکری جامعه و پاسخگویی به شبهات و سئوالات موجود در جوامعِ تحت تاثیر نظام لیبرال دموکراسی و مردمی که از عواقب منفی مدرنیته رنج می برند، تاسیس کرده است.
دلیل اصلی حمایت شما از احمدینژاد و دولت نهم چه بود؟ در واقع چه مؤلفهها و ویژگیهایی دولتنهم را برای شما به عنوان یک دولت شاخص مطرح کرد؟ ادامه مطلب...
ادامه قسمت اول :بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درباره نقش خواص و عوام در نهضت عاشورا
ویژگی های عوام
یک عده عوامند، تصمیم گیری ندارند. به شانس عوام بستگی دارد، اگر تصادفاً در زمانی قرار گرفت که امامی سر کار است -مثل امام امیرالمومنین(ع) یا مثل امام راحل(ره) ما- که اینها را به سمت بهشت می برد، خوب، این هم به ضرب دست خوبان، رانده خواهد شد و انشاءالله به بهشت می رود. اگر اتفاقاً طوری شد که در زمانی قرار گرفت که "وجعلناهم ائمة یدعون الی النار"، "الم تر الی الذین بدلوا نعمت الله کفرا و احلوا قومهم دار البوار، جهنم یصلونها و بئس القرار" اگر در یک چنین زمانی قرار گرفت، به سمت جهنم خواهد رفت.
پس باید مواظب باشید جزء عوام نباشید. نمی گوییم جزء عوام نباشید، یعنی باید حتماً بروید تحصیلات عالیه بکنید. نه، گفتم که معنای عوام، این نیست. ای بسا کسانی که تحصیلات عالیه هم کردند و جزء عوامند. ای بسا کسانی که تحصیلات دینی هم کردند و جزء عوامند. ای بسا کسانی که فقیرند یا غنی اند و جزء عوامند. عوام بودن، دست من و شماست.
باید مواظب باشیم، عوام نباشیم، یعنی هر کاری می کنیم، از روی بصیرت باشد. آن کسی که از روی بصیرت کار نمی کند، عوام است. لذا می بینید قرآن، درباره پیغمبر می فرماید: "ادعوا الی الله علی بصیرت انا و من اتبعنی" یعنی من و پیروانم با بصیرت عمل می کنیم و دعوت می کنیم و پیش می رویم.
ویژگی های خواص
در گروه خواص هم ببینیم ما جزو خواص طرفدار حقیم یا خواص طرفدار باطل؟ قضیه این جا روشن است. خواص جامعه ما، جزء خواص طرفدار حقند، تردیدی در این نیست، برای خاطر این که به قرآن، به سنت، به عترت، به راه خدا، به ارزش های اسلامی، دعوت می کنند. امروز جمهوری اسلامی این است. پس حساب خواص طرفدار باطل جدا شد. فعلاً به آنها کاری نداریم. آمدیم سراغ خواص طرفدار حق. همه مشکل قضیه، از این جا به بعد است.
عزیزان من، خواص طرفدار حق، 2 دسته اند، یک دسته کسانی هستند که در مقابله با دنیا، با زندگی، با مقام، با شهوت، با پول، با لذت، با راحتی، با نام، موفقند. یک دسته موفق نیستند.
همه اینها چیزهای خوبی است. همه اینها زیبایی های زندگی است. "متاع الحیاة الدنیا". متاع یعنی بهره، اینها بهره های همین زندگی دنیوی است. این که در قرآن می فرماید ادامه مطلب...
متن کامل سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله درباره نقش خواص و عوام در نهضت عاشورا
قسمت اول
اگر خواص پایشان بلرزد، یزیدها بر سر کار میآیند
متن حاضر گزیده ای است از بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله
این سخنان همزمان با نخستین روزهای ماه محرم ایراد شده و با توجه به شرایط سیاسی حاکم آن روزها، حاوی نکات بسیار مهم و قابل تأمل در نقش تاریخی خواص جوامع، است.این نگرش بدیع به عوامل نهضت عاشورا و تطبیق آن با تاریخ معاصر، معیار ساده و درعین حال ارزشمندی برای شناخت جریان ها و گروه ها، همچنین بایدها و نبایدهای خواص جامعه، به دست می دهد.همانطور که در بخشهای پایانی سخنرانی عنوان شده است، این تنها اشاره و فتح بابی است برای اهل تحقیق که به پژوهش و افق گشایی بیشتر در این زمینه بپردازند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم سدد السنتنا بالصواب والحکمة
جهاد و شرایط آن
یکی از چیزهای برجسته در فرهنگ اسلامی -که البته مصداق های بارزی هم بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دارد-، عبارت است از ادامه مطلب...
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درباره نقش خواص و عوام در نهضت عاشورا
اگر خواص پایشان بلرزد، یزیدها بر سر کار میآیند
مقدمه
سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیةالله العظمی خامنهای، در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم - که در سال 1375 ش . انجام شد - به موضوع «رسالتخواص» اختصاص داشت . در این سخنرانی، ایشان در چهار بخش (تحلیل عاشورا، تاریخ عاشورا، نمونه تاریخی و نکته پایانی) کوشیدند اهمیت نقش خواص در سرانجام جامعه اسلامی را به تصویر بکشند .
آنچه میخوانید، برگزیدهای از این سخنرانی چهل صفحهای است . یاد آوری میکنیم عناوین مطالب را خود انتخاب کردهایم (باتوجه به متن)، و در تلخیص نیز تلاش کردهایم عبارات به طور کامل محفوظ بماند .
الف) تحلیل عاشورا
1 . فرهنگ جهاد
از شاخصههای فرهنگ اسلامی، فرهنگ دفاع و جهاد است . هر چیزی که هم تلاش باشد، هم در مقابله با دشمن، جهاد است . یک وقت این جهاد، رزمی استیا سیاسی، فرهنگی، سازندگی، فکری و . . . امروز هم از وقتی که ندای مقابله با رژیم منحوس پهلوی از حلقوم امام - رضوان الله علیه - و همکاران ایشان در سال 1341 ه . ش . بیرون آمد، این جهاد شروع شد .(قبل از آن هم بود ولی پراکنده و کم اهمیت) تا امروز در این کشور جهاد بوده است، چون ما دشمنان جدی و قوی داریم . پس در ایران اسلامی هرکسی که به نحوی در مقابل این دشمن تلاشی کند، «جهاد فی سبیل الله» کرده است . البته یکی از این جهادها، «جهاد فکری» است . یعنی چون ممکن است دشمن ما را غافل کند و فکر ما را منحرف کند، هرکسی که در راه روشنگری فکر مردم تلاش کند، جهاد میکند . شاید امروز جهاد مهمی هم محسوب میشود . مسئولیت اصلی من جلوگیری از فروکش کردن شعله جهاد است و ادامه مطلب...
چکیده:بحث بر سر این که نقش یهود و اسراییل در وادار کردن دولت آمریکا در حمله به عراق به چه میزان بوده است، در آمریکا بالا گرفته است. نویسنده در جمع بندى نهایى، بر نقش عناصر یهودى فعّال در دولت آمریکا و لابى یهود، در جنگ آمریکا علیه عراق تأکید مى کند.
«بوش» در ظاهر رییس جمهور، «دیک چنى» معاونش، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع، «کالین پاول» وزیر خارجه، و «کاندولیزا رایس» مشاور امنیت ملى سیاست خارجى ایالات متحده را اداره مى کنند و مسؤولیت جنگ در عراق بر عهدهادامه مطلب...
در ادامه صهیونیسم و سینما :
از خرافههای صهیونیستی که به سینما راه یافته: «افسانه آخرالزمان» و پیشگوییهای مربوط به آن است که در فیلمهایی نظیر: «نوستراداموس»، «آرماگدون» و «روز استقلال»، رد پایی از آن میتوان یافت. بر اساس این افسانه فاجعهای عظیم حیات بشری را تهدید خواهد کرد و آخرین نبرد خیر و شر در جغرافیای خاصی از زمین ( تپه آرماگدون یا حارمجیدون در نزدیکی بیت المقدس )به وقوع خواهد پیوست . وسعت فاجعه آن همه است که انسانهای زیادی کشته می شوند و بقیه از مقابله با آن در میمانند و ناامیدانه به هوشمندترین و شجاعترین نژاد بشری (یعنی آمریکاییها) پناه میبرند!
آمریکاییهای خوش قلب هم معمولاً با راهنمایی یک دانشمند یهودی به کام خطر میروند و با عملیات متهورانه خود زمین را از خطر نابودی میرهانند. گاهی هم در راه انجام این مأموریت مقدس یک یا چند شهید تقدیم جامعه بشری میکنند! حاصل آنکه در پایان اکثر این فیلمها بیننده از همه جا بیخبر، هم صدا با تمامی اقوام و پیروان ادیان، خداوند را به واسطه نعمت حضور آمریکاییهای شجاع و یهودیان دانا بر روی کره خاکی سپاس میگوید! چرا که آنان فرشتگان نجاتاند و اگر نباشند، نسل آدمی از صحنه گیتی بر خواهد افتاد!این باور اسطوره ای الآن به شدت توسط صهیونیست های مسیحی حاکم بر ایالات متحده و یهودیان تبلیغ می شود و به وسیله رسانه ها با سوء استفاده از ادیان مسیحیت و یهودیت و فرازهایی از کتاب مقدس (59) مجوز کشتار حدود سه میلیارد نفر از ساکنان زمین خصوصا مسلمانان ساکن در خاورمیانه را از افکار عمومی غفلت زده جهانیان می گیرند تا هر گاه واقعا از اسلام احساس خطر جدی کردند ، به هر عملی خواستند دست بزنند.
مهمترین تأثیر این گروه از فیلمهای خرافی آن است که ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(2)
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(
تشکل های دانشجویی درباره ترور دانشمندان کم کاری کردند و کوتاه آم
یادمان حماسه 22 خرداد
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 2
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 1
بازخوانی:اگر خواص پایشان بلرزد
نقش یهود در جنگ با عراق
نگاه اسطوره ای به آخرالزمان
[عناوین آرشیوشده]