سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خوش نیّت گردد، پاداشش فراوان شود، زندگی اش خوش گردد و دوستی اش [بر دیگران [لازم شود . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 90 بهمن 20 , ساعت 2:58 عصر

سخنگوی جبهه پایداری ابراز داشت:
"جبهه پایداری با قرار دادن یک روحانی در سرلیست خود در شیراز سعی دارد جایگاه معنوی و مذهبی شهر مقدس شیراز را مورد توجه قرار دهد. " البته شنیده ها حاکی از انتقادات گسترده طرفداران این جبهه به دلیل این انتخاب می باشد.


دوشنبه 90 خرداد 23 , ساعت 3:9 صبح
و اما دانشگاه آزاد شیراز ...

چند روز پیش دانشکده معماری بودم که یه چیز جالب!!! نظرم رو جلب کرد .نمایشگاه عکسی از اثار دانشجویان رشته نقاشی برپا شده بود . خیلی نگران شدم و به حال خودم ، جامعه و دانشگاه تاسف خوردم ...

البته یه نکته قابل عرض هست که معاون محترم فرهنگی دانشگاه در قبال این قضیه عکس العمل نشان داد (حالا حراست دانشگاه این وسط چیکاره هست خدا میدونه)که ابتدای امر با تمسخر دانشجو ها و سپس مقاومت استاد و بحث و درگیری با استاد بخش نقاشی مواجه شد و استاد محترم عرض کردند که ما در قالب درس اناتومی بدن ، هرکجای بدن را که بخواهیم حتی ...(بوووق) نقاشی میکنیم و یک موضوع علمی و تخصصی میباشد و نهایتا با پادرمیانی رئیس دانشکده هنر و معماری که البته ایشان نیز بحمدالله دستی بر آتش دارند(شما اگر 5 دقیقه درب اتاق ایشان بایستید و رفت و آمد ها و خوش و بش ها و ... را ببینید  متوجه خواهید شد)به پایان رسید و احتمالا نظر به حساسیت ریاست دانشگاه قطعا استاد محترم از دانشگاه اخراج و ریاست دانشکده هنر از مسئولیت عزل و مسئول حراست دانشگاه توبیخ (که البته جهت اطلاع مسئول حراست قبلی دانشگاه در حال حاظر به عنوان نیروی معاونت فرهنگی منسوب شده و مشخص نیست که در زمان این اتفاق کسی مسئول حراست یوده یا خیر)و معاون محترم فرهنگی نیز جهت احساس وظیفه و دغدغه اسلامی ایشان تقدیر و تشکر به عمل بیاید . انشاء الله

البته یه احتمال که از موضوع قبلی احتمالش بیشتره وجود داره که یکم در موضوعات فوق تغییر به وجود بیاد و فقط معاون محترم فرهنگی به دلیل دخالت بیجا در موضوعی که ارتباطی با ایشان نداشته توبیخ گردند و احتمالا از مسئولیت خود عزل و اصلا از دانشگاه اخراج شوند


چهارشنبه 89 دی 22 , ساعت 5:4 صبح

 پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی به مناسبت سالگرد قیام خونین ?? دی که دو روز قبل منتشر شد اگرچه در نگاه اول از توجه ایشان به ضرورت گرامیداشت خاطره آن قیام خونین حکایت می کند و از این زاویه درخور تقدیر به نظر می رسد ولی برخی از آنچه در متن پیام آمده و نیز، بی سابقه بودن آن طی ?? سال- و یا دستکم ?? سال- گذشته، پرسش ها و ابهاماتی را پیرامون چرایی تهیه و انتشار این پیام پیش می کشد که امید است این پرسش ها و ابهامات با توجه به هوشمندی حضرت آیت الله رفسنجانی، پاسخ های روشنی را در پی داشته باشد و در این باره گفتنی است که:
 
?- طی ?? سالی که از قیام خونین ?? دی می گذرد، برای اولین بار است که آقای هاشمی رفسنجانی به مناسبت سالگرد این قیام بیانیه می دهند و سؤال این است چرا ایشان در تمامی طول ?? سال گذشته کمترین ضرورتی برای صدور بیانیه به همین مناسبت، احساس نکرده اند؟ و امسال با ?? سال گذشته چه تفاوت های درخور توجهی دارد که احساس نیاز به صدور بیانیه را در حضرت ایشان برانگیخته است؟
 
ممکن است گفته شود که ترک یک اقدام خداپسندانه نظیر گرامیداشت قیام آفرینان ?? دی، طی سه دهه گذشته، نمی تواند و نباید مانع از انجام آن در سال های بعد باشد و حکیمان به حکمت گفته اند «جلوی ضرر از هر کجا که گرفته شود، سودمند خواهد بود.» این تلقی قابل قبول است ولی متاسفانه و آنگونه که در پی خواهد آمد، متن و محتوای پیام با این گزاره همخوانی ندارد و نشان می دهد برای همین امسال تهیه شده است و با عرض پوزش، قیام ?? دی فقط بهانه صدور این بیانیه بوده است و نه «علت» آن! چرا...؟! برای شرح بیشتر این ماجرا باید به متن مراجعه کرد. 

?- جناب رفسنجانی در بخشی از بیانیه یاد شده به رخدادهای سال ???? اشاره کرده و می نویسد؛ آمریکا و رژیم شاه وقتی مانند سران مشرک قریش به عجز خود در مقابله با اقبال روزافزون مردم به امام و نهضت روحانیت پی بردند، در همان سال دو سیاست را برای ترور فیزیکی و شخصیتی امام دنبال کردند و توضیح می دهد که؛
«برای ترور فیزیکی نور چشم امام، حاج آقا مصطفی خمینی را در آبان ماه ???? نشانه گرفتند تا امام را از ادامه مبارزه مأیوس کنند. اما وقتی استواری امام را در تداوم مبارزه و صلابت مردم در حمایت از امام دیدند، در دی ماه همان سال سیاست ترور شخصیتی امام را در دستور کار خویش قرار دادند و مقاله ای سراسر توهین و تهمت به امام را در روزنامه اطلاعات منتشر کردند که به اعتراف دوست و دشمن، اتفاقات پس از آن، سقوط رژیم پهلوی را در سراشیبی تسریع نهاد.»
و در ادامه می نویسد؛ «اینک ?? سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و بقایای فکری دین زدایی و روحانیت ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی های سیاسی و اختلافات سلیقه ای، پوست اندازی کرده و سر برآورده اند و خاکریز به خاکریز جلو می آیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ?? سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده اند. تأسف آور است که این بار برای توهین و تهمت، لباس رشیدی مطلق ها را درآورده و خرقه دوستی و ارشاد پوشیده اند.»
 
همانگونه که ملاحظه می کنید آقای رفسنجانی به مقاله اهانت آمیز شخصی با نام مستعار «رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات دی ماه ???? اشاره می کند که در آن به ساحت مقدس حضرت امام(ره) اهانت شده بود و این اهانت قیام ?? دی قم و تداوم بی وقفه انقلاب اسلامی را به دنبال داشت. اما «رشیدی مطلق» کیست؟ بخوانید:
 
?- «رشیدی مطلق» آنگونه که بعدها از اسناد ساواک به دست آمد نام مستعار «داریوش همایون» است. او یک صهیونیست نشان دار است که وابستگی خود به صهیونیست ها را انکار نمی کند. وی وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم شاه در کابینه جمشید آموزگار و مدیر و مؤسس روزنامه آیندگان بود که باز هم مطابق اسناد ساواک از طریق لابی با صهیونیست ها و سفارت رژیم اشغالگر قدس اداره می شد و از سوی حضرت امام(ره) با ذکر نام طرد شده بود. البته برخی از اسناد ساواک از داریوش همایون به عنوان کسی که نامه یاد شده با اسم مستعار «احمد رشیدی مطلق» را برای چاپ از دربار به روزنامه اطلاعات برده است یاد می کنند که در این حالت نیز یکی از عوامل اصلی در چاپ نامه مورد اشاره است.
 
ممکن است بپرسید این توضیحات درباره هویت «داریوش همایون» چه ضرورتی دارد؟ پاسخ آن است که «داریوش همایون» در جریان فتنه ?? یکی از حامیان سینه چاک سران فتنه بوده است که کیهان به نمونه هایی از آن با ذکر منبع و سند اشاره داشته است. داریوش همایون بارها اعلام کرده است که «پیروزی انقلاب اسلامی بزرگترین کابوس عمرم بوده است.» وی با وجود آن که یک سلطنت طلب است در اواخر آذرماه ?? طی مصاحبه ای با رادیو فردا گفته بود، تجربه ?? ساله من نشان می دهد که موسوی و خاتمی و کروبی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به مراتب مفیدتر از شاهزاده رضا پهلوی عمل کرده اند. جنبش سبز امید از دست رفته را به ما بازگرداند و حمایت همه جانبه از این جنبش و رهبران آن وظیفه ملی- میهنی همه کسانی است که حضور اسلام را در حاکمیت ایران نمی پسندند! 

داریوش همایون در مصاحبه با نشریه ضد انقلابی «تلاش» ضمن تشکر از همراهی منافقین با سران فتنه، خطاب به کسانی که این همراهی و همکاری را باعث بدنامی فتنه گران می دانند، گفته بود؛ «من خودم یک بی دین هستم ولی امروزه باید موقعیت حساس موسوی و کروبی را درک کرد و حضور همه گرایش ها از بهایی ها، سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها و حتی مارکسیست ها را در کنار رهبران جنبش به فال نیک گرفت.» و ...
 
?- اکنون باید از آقای هاشمی رفسنجانی پرسید؛ حضرتعالی که در پیام خود از داریوش همایون، یعنی همان «احمد رشیدی مطلق» به عنوان عامل رژیم آمریکایی شاه و اهانت کننده به اسلام و امام و روحانیت یاد می کنید و اقدام وی را با اهانت «سران مشرک قریش» به ساحت رسول خدا(ص) برابر می دانید- که حق نیز چنین است - آیا از حضور فعال وی در کنار آقایان موسوی و خاتمی و کروبی در فتنه ?? خبر ندارید؟ به یقین از این ماجرای مشمئزکننده باخبرید. بنابراین پرسش بعدی آن است که چرا علیه وی کمترین موضعی نگرفته و دوستان خود را به خاطر همراهی با این جرثومه فساد و تباهی کمترین ملامتی نفرموده اید؟!
 
مگر حضرتعالی با صراحت - و به صحت - نمی فرمایید که مقاله «رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات دی ماه ????، احساسات مذهبی و غیرت دینی مردم را برانگیخت و قیام خونین ?? دی را در پی داشت؟ بنابراین چه انتظاری دارید که حضور وی در فتنه ?? و در کنار سران فتنه - که ده ها بار از داریوش همایون وطن فروش تر و جنایتکارترند - حماسه ? دی را در پی نداشته باشد؟ اگر داریوش همایون فقط یک مهره آمریکایی و اسرائیلی بود، در فتنه ?? که آمریکا و اسرائیل و انگلیس با هویت کامل خود و بدون پرده پوشی و بی نقاب به حمایت مالی، تبلیغاتی و سیاسی و... همه جانبه از موسوی و کروبی و خاتمی برخاستند.
 
راستی! جناب آقای هاشمی، رشیدی مطلق که علیه او - به حق - خروش برداشته اید در کدام سو ایستاده است؟! قاتلان مردم مظلوم قم در قیام ?? دی ماه ?? در کدام سو؟! 

?- در بیانیه خود به «لات و هبل و عزی» بت های مورد پرستش مشرکین در جاهلیت اشاره کرده اید و از شکست آنها در مقابل تعالیم روحبخش و متعالی اسلام خبر داده اید، که سخن پسندیده ای است. اما جناب هاشمی، حضرتعالی بهتر و بیشتر از نگارنده و امثال نگارنده می دانید که حضرت امام راحل(ره) بارها زبان به ملامت کسانی می گشودند که تجسم «لات و هبل و عزی» آن روزها را در آمریکا و اسرائیل و انگلیس این روزها نمی دیدند یا نمی خواستند ببینند!
 
جنابعالی به یقین، نگاه حکیمانه و منطبق با واقعیت حضرت امام(ره) را نفی نمی کنید. بنابراین، اگر مصداق لات و هبل و عزی را در آمریکا و انگلیس و اسرائیل می دانید - که باید بدانید - لطفا و با عرض پوزش بفرمائید که امروزه لات و هبل و عزی در کدام سوی از آوردگاه جمهوری اسلامی ایران با دشمنان تابلودار آن ایستاده اند؟! بی تردید می دانید که آنها از حامیان سینه چاک مالی و سیاسی و تبلیغاتی سران فتنه ?? بوده اند. بنابراین تاسف آور است و از حضرتعالی بعید است که در بیانیه خود این بت ها را جابجا کنید! و حضور بی پرده «لات و هبل و عزی» را در کنار سران فتنه نبینید و یا خدای نخواسته ببینید و علیه آنها خروش برندارید!
 
?- حضرت آیت الله، از اهانت به مراجع عظام گله کرده اید که گلایه ای برحق است و مراجع عظام و علمای بزرگوار اسلام حقی غیرقابل انکار بر ملت و نظام دارند، اما، باز هم توضیح نداده اید که مگر حضرت امام(ره) مرجع نبودند؟ چرا وقتی همین چند ماه قبل، تصویر مبارک آن بزرگوار را پاره و لگدمال کردند، نه فقط سکوت کردید و احساسات جنابعالی برانگیخته نشد، بلکه به گونه ای تلویحی - اگرچه سکوت نیز چنین است - از آن اراذل و اوباش حمایت نیز فرمودید؟!
 
جناب هاشمی عزیز، به این گزاره های مستند که پیش از این نیز در یکی از یادداشت های نگارنده آمده است توجه بفرمائید؛ «تقلید از مراجع کار میمون است»! «روحانیت، قشری گرا و انحصارطلب است»! «روحانیت به جای عاقل پروری، عوام پروری و مقلدپروری می کند»! «اصلی ترین مانع دموکراسی در کشور ما، آن است که در ایران هنوز خدا نمرده است»! «امامان معصوم هم قابل نقد هستند»! «مظاهر دینی، چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است»! و.... 

حضرت آیت الله رفسنجانی، آیا حق نداریم از حضرتعالی به عنوان یکی از مدافعان مرجعیت بپرسیم که چرا در مقابل اینهمه اهانت آشکار به مرجعیت، پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع)، اسلام و... سکوت کرده بودید؟ آیا می دانید که تمامی این اهانت کنندگان در تمامی طول فتنه ?? به گونه ای آشکارا و نه پنهان در کنار سران فتنه و در ائتلاف با آنها بوده اند؟! و... 

?- نگارنده انکار نمی کند که امروزه بعضی ها به قول حضرتعالی؛ «برای توهین و تهمت(به مرجعیت) لباس رشیدی مطلق ها را درآورده و خرقه دوستی و ارشاد پوشیده اند» ولی به خوبی می دانید توده های عظیم و چندده میلیونی که در مقابل فتنه ?? ایستاده بودند، اینگونه افراد را نیز به خوبی می شناسند و از نهیب و خروش علیه آنها دریغ نکرده اند که نوشته های کیهان علیه آنان و هشدارهای پی درپی نسبت به خطر حضورشان در برخی مراکز حساس گواه روشنی بر این مدعاست. اما؛ سخن آن است که اگر اشاره حضرتعالی در بیانیه اخیرتان به این افراد است، چرا در برابر نمونه های بارها پلشت تر و آشکارتر سکوت کرده بودید و هنوز هم سکوت می کنید؟! و چگونه انتظار دارید که مردم با وجود برخورد اینگونه حضرتعالی، توصیه های شما را دلسوزانه تلقی کنند؟!
 
?- و بالاخره این وجیزه اگرچه فقط حرفی از آن هزاران است، ولی یادآوری این نکته در سطور پایانی آن نیز ضروری به نظر می رسد، آن جناب آقای رفسنجانی که نگارنده می شناسد و سال ها قبل از پیروزی انقلاب و در جریان انقلاب با بینش و منش و حتی شیوه نگارش ایشان آشنایی داشته و دارد، نمی تواند نویسنده بیانیه یاد شده باشد. این بیانیه، به لحاظ ادبیات نوشتاری «مغلوط» و از نظر محتوا «مخدوش» و با توجه به چگونگی استدلال، «ابتدایی» به نظر می رسد و این تلقی را پدید آورده و قوت می بخشد که جناب هاشمی فقط تایید کننده متن بوده و اجازه انتشار آن را صادر فرموده اند! و این احتمال اگر با صحت قرین باشد، نشان می دهد کسانی که در جریان فتنه ?? پشت شخصیت و جایگاه آقای رفسنجانی سنگر گرفته بودند، هنوز ایشان را رها نکرده اند و بیانیه یاد شده را برای خروج هرچند، موقت رسانه های فتنه از خمودگی و درهم ریختگی ناشی از شکست تدارک دیده اند.

ادامه مطلب...

چهارشنبه 89 اردیبهشت 1 , ساعت 6:2 صبح
میرحسین موسوی نسبت به سرنوشت "کرم"‌هایی که در راستای تحقیقات فضایی دانشمندان کشورمان به فضا فرستاده شدند، ابراز نگرانی کرده است!
آقای موسوی در دیدار خود با طیفی از اعضای سازمان مجاهدین، در سخنانی بامزه گفته است: "فکر نکنیم مردم گفته‌ها و اعمال ما را فراموش می کنند. مردم حتی نسبت به سرنوشت کرم‌ها و لاک‌پشتی که به فضا فرستاده شدند، حساسند و می خواهند بپرسند نتایج تحقیقات در مورد این حیوانات بی گناه به کجا انجامید؟"!
به گزارش شبکه ایران اشاره وی به پرتاب اولین موجودات زنده در قالب کپسول زیست‌محیطی توسط کاوشگر 3 به فضا است که یکی از جدیدترین دستاورهای فضایی متخصصان جوان کشورمان در سال گذشته بود و توجه بسیاری از محافل خارجی را به خود جلب کرد.
این محموله زیستی در ایام دهه فجر سال 88 به فضا پرتاب شد که حاوی موجوداتی چون لاک پشت، کرم و موش و همچنین پنج ذره سلول بود.
البته نتایج این ابتکار، انتظار دانشمندان کشورمان را تامین نکرد چرا که بر اساس گزارش مهر در همان زمان، سه موجود زنده این محموله نابود شدند. به همین دلیل متخصصان کشورمان درصدند که در سال جدید دومین محموله زیستی را هم به فضا بفرستند.
گفتنی است که دانشمندان از حیواناتی نظیر نوعی از موش و کرم، به عنوان "حیوانات آزمایشگاهی" برای آزمایش دستاوردهای جدید خود و اطمینان از حاصل شدن نتایج موردنظر استفاده می کنند.
نخستین موجودی هم که توسط سفینه‌های فضایی به خارج از جو زمین فرستاده شد، یک "سگ" بوده است.
البته آقای موسوی تاکنون نسبت به سرنوشت این سگ و همچنین موش‌های آزمایشگاهی در کشورهای اروپایی و غربی، سکوت پیشه کرده است!
چهارشنبه 89 فروردین 11 , ساعت 5:35 صبح

رکوردداران 88  ( ترین های 88 )    

 شورای مرکزی کارشناسان امور و ناظران آگاه که در سال گذشته مثل تراکتور به گمانه‌زنی و تحلیل پرداخته و
 با گمانه‎ها و تحلیل‌های‌شان خلقی را از خنده روده‌بر کرده بودند، تصمیم گرفتند در پایان سال، «ترین»های سال
1388 را شناسایی و به مردم معرفی نمایند. این شورا که متشکل از برجسته‌ترین گمانه‌زنان داخلی و ناظران و
کارشناسان کارکشته و خفن است، ابتدا با مشورت با مشاوران پیر و جوان فهرستی از «ترین»های اولیه را تهیه
کرد و سپس در شش جلسه فشرده که با صرف شام همراه بود و تا پاسی از نصفه‎شب به‎طول انجامید، «ترترین»
های سال 1388 را به‎شرحی که در زیر خواهید خواند، اعلام کردند.
بدیهی است ترترین‌های انتخاب‌شده صرفا حاصل ذوق و سلیقه اعضای شورا هستند و مسئولیت انتخاب‌ها نیز با
تک‌تک اعضای شوراست.

مشدی‌ترین رییس‌جمهور سال
هوگو چاوز، در رقابتی تنگاتنگ با محمود احمدی‌نژاد توانست با پشت سر گذاشتن او، عنوان مشدی‌ترین رییس‌جمهور
سال را از آن خود کند. کارشناسان و ناظران برای این انتخاب، فاکتورها و مؤلفه‎های بسیاری را مورد بررسی قرار دادند.
مرام و معرفت با ضریب 2، خالی نکردن پشت رفیق در هنگام دعوا با ضریب چهار و کیفیت زیارت در مشهد مقدس با
ضریب هشت ازجمله این مؤلفه‎ها است. هوگو چاوز در 2 مؤلفه نخست نمره‎هایی برابر با احمدی‌نژاد کسب کرده بود،
 اما کیفیت زیارت او در مشهد مقدس که به شهادت شاهدان با تضرع و ندبه و حتی لطمه زدن به بدن همراه بوده است،
او را در جایگاهی بالاتر از احمدی‌نژاد نشاند و عنوان مشدی‌ترین رییس‌جمهور سال را ارزانی او کرد. 

فرخنده‌ترین هدفمندسازی سال
هدفمندسازی از جمله فعالیت‌هایی است که هرازگاه انجام می‌شود و طی آن هدف‌های قبلی از بین می‌روند و هدف‌های
 دیگری جایگزین آن‎ها می‌شود. هدفمندسازی یارانه‎ها از جمله‌ این هدفمندسازی‌هاست که به انتخاب کارشناسان به‎عنوان
فرخنده‌ترین هدفمندسازی سال 1388 و بلکه 1389 انتخاب شود. در این هدفمندسازی، هدف پیشین (برقراری عدالت
اقتصادی و حمایت از اقشار ضعیف) نسخ شده و هدف تازه (هنوز دقیقا مشخص نشده است)‌ جایگزین آن خواهد شد.
طرح هدفمندسازی یارانه‎ها از برجسته‌ترین طرح‌های جهان در 280 سال گذشته است و ویژگی‌های آن عبارتند از:ادامه مطلب...

چهارشنبه 89 فروردین 11 , ساعت 5:21 صبح

payamrahbar.88-sarafrazan

همت مضاعف کار مضاعف

چند سالی است که رهبر انقلاب در آستانه سال نو شمسی و بر اساس دغدغه‌های موجود در نظام اسلامی و یا نیازهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه نامی را برای سال جدید برمیگزینند و در زمانی که دل‌ها بیشتر از هر زمانی متوجه است(هنگامه تحویل سال) از یکایک مردم ومسئولین می‌خواهند به این نام‌گذاری و عمل به محتوای آن پایبند باشند. در باب این منش و سنت حسنه و بدیع ذکر چند نکته حائز اهمییت است که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد:

1. امروز دیگر بر همگان روشن شده است که، نام‌گذاری سال‌های شمسی یک حرکت استراتژیک و راهبردی محسوب می‌شود. شعارنام و یا به عبارت دیگر "هدفی" که در طلیعه هر سال به مثابه استراتژی آن، از سوی عالی‌ترین مقام نظام جمهوری اسلامی تعیین و اعلام می‌گردد، بیست سال پیش و در ظاهر پدیده‌ای تشریفاتی، غیر اجرایی و صرفا معنوی تلقی می‌شد. شاید دلیل اصلی آن هم این بود که فرهنگ عمومی حاکم بر کشور هنوز عادت نداشت که هر سال را با نامی آغاز کند و بکوشد اهداف این نام‌گذاری را جامه عمل بپوشاند. اما رهبر معظم انقلاب با تعیین این سازوکار به عنوان بخشی از راهبری سازمانی نظام از نقطه عطف تحویل سال برای این مهم استفاده مستمر نمودند.

2. با نگاهی تحلیلی بر سیر نام‌گذاری‌ها و سیاستگذاری‌های بیست ساله رهبر انقلاب اسلامی در اولین روز هر سال نتایج جالب توجهی به دست می‌دهد که بخش تازه و ناگشوده‌ای از تدابیر میان‌مدت و البته تاثیرگذار ایشان را نشان میدهد.

ثبت و اعلان بیست موضوع مهم برای هر سال در دو دهه اخیر به‌نوعی نمایشگر نقشه راه حرکت ایران اسلامی است، این اقدام حرکتی نو و بی‌سابقه در جهان و ابتکاری ویژه در عرصه راهبری نظام محسوب می‌شود.

3. جمهوری اسلامی در مسیر راهبردی خویش پله‌های تکامل را طی می‌کند. توجه به چشم‌انداز بیست‌ساله، برنامه‌ریزی براساس دهه پیشرفت و عدالت، داشتن برنامه توسعه پنجساله و سرانجام راهبردهای یک‌ساله که خود را در قالب نام سال نشان می‌دهد، حکایت از اهتمام جمهوری اسلامی برای رسیدن به جامعه‌ی متدین و کارآمد می‌کند.

4. اما درباره سالی که نام «همت مضاعف - کار مضاعف» در شناسنامه‌اش ثبت شده است، باید تصریح شود که در پنج سال اخیر تمام سازکارهای نرم افزاری، قانونی و شکلی کلان‌ نظام، تدوین، تعیین و ابلاغ شده است. اکنون تنها 15 سال تا خط پایان 1404 که آغاز برنامه بیست ساله دوم خواهد بود، زمان باقی مانده است و این مدت طبیعتا باید صرف کارهای بنیادی و زیربنایی گردد. شاید از تاکید رهبر انقلاب بر «حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف» که همزمان با طرح «اصلاح نظام اقتصادی» و تدوین «سند هدفمند‌سازی یارانه‌ها» بود و نیز حرکت به سمت قطع وابستگی بودجه‌ای به نفت ـ که راه ناگزیر ماست ـ می‌شد گمان برد که رویکرد سال هشتاد و نه جنبه اقتصادی خواهد داشت، اما نام جدید فقط اقتصادی هم نیست. همه جانبه و چند بعدی است. منشور هفت رنگی است که از هر طرفش نور بتابد، هفتاد رنگ جلوه‌گری می‌کند.

همت و کار مضاعف هم عرصه اقتصاد را شامل می‌شود هم اجتماع، هم فرهنگ، هم علم، هم سیاست و... و در یک کلام در نظام اسلامی هرکس هرجا هست، همان جا را مرکز دنیا بداند و بهترین عملکرد را داشته باشد.

5. و نکته آخر اینکه؛ شعار امسال باید در چارچوب پیشرفت و عدالت تعریف شود. اگر در دهه جدید و سوم انقلاب، بار معنایی اصلاح الگوی مصرف بیشتر بر روی عدالت سنگینی می‌کرد امسال این بار بر دوش پیشرفت سنگینی می‌کند.


شنبه 88 دی 19 , ساعت 5:48 صبح

 علی محمد دستغیب در مجلس خبرگان تا آستانه اخراج پیش رفت

پس از اظهارات سید علی‌محمد دستغیب نماینده استان فارس در خبرگان رهبری در جریان حوادث پس از انتخابات و حمایت از سران آشوب طلب، جمعی از اعضای مجلس خبرگان با جمع آوری امضا خواستار استیضاح و اخراج وی از این مجلس بودند که با عنایت و بزرگواری رهبر انقلاب این مسئله مسکوت ماند.

به گزارش روایت آیت الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری و از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌و گو با فارس به بیان ناگفته‌هایی از اجلاس اخیر مجلس خبرگان رهبری همچون طرح سلب صلاحیت علی محمد دستغیب نماینده شیراز در مجلس خبرگان که با حمایت اکثریت اعضای این مجلس روبرو شد پرداخت.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر این‌که قسمتی از فراز اول نطق قبل از دستور اینجانب در نقد هتاکی‌های نماینده شیراز در مجلس خبرگان بوده است که توسط هیأت رئیسه اطلاع‌رسانی نشده است، افزود: بنده خواهان عزل این نماینده بر اساس تبصره ماده 83 شدم، که با تحسین و تأیید اکثریت خبرگان روبه‌رو شد و به دنبال نطقم، طرح سلب صلاحیت ایشان را تهیه و کمتر از نیم ساعت امضاها را در این رابطه جمع‌آوری کردم.وی تأکید کرد: ‌از سعه صدر نظام نباید سوء‌استفاده شود و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند اختلاف سلیقه و دیدگاه و تنوع برداشت‌ها در چارچوب اسلام، نظام، خط امام و ولایت فقیه قابل تحمل و پذیرش است اما اختلاف در مبانی پذیرفته نیست.

 در حالی که براساس آیین‌نامه، تعداد 20 امضا برای بررسی مجدد صلاحیت دستغیب کافی بود، 26 امضا در این زمینه جمع‌آوری شد و مساله با رهبر معظم انقلاب در میان گذاشته شد.

با این حال، رهبر انقلاب با بزرگواری خویش از اعضای خبرگان خواستند این کار را انجام ندهند و مخالف را تحمل کنند، در حالی که در صورت عدم توصیه ایشان، احتمال اخراج دستغیب از این مجلس قطعی بود.

متن فرمایش مقام معظم رهبری بدین شرح است:

راجع به این مطلبی هم که جناب آقای شاهرودی نقل کردند، به نظر من خبرگان اقدام نباید بکنند به اینکه کسی را که حالا عقیده‌ی مخالفی در بین خودشان دارد، اعلام کنند. این به نظر من اقدام خیلی مناسبی نیست. حالا من البته نمی‌خواهم به خبرگان تکلیفی بکنم یا چیزی را به عنوان تکلیف بگویم؛ سلیقه‌ی من این است. بالاخره یک نفر عقیده‌ دیگری در یک مسئله‌ خاصی دارد؛ اینجور نیست که در مبانی و اصول اختلافی وجود داشته باشد و به نظرم نمی‌آید اینجوری باشد.

دستغیب در جریان حوادث پس از انتخابات، به‌جای محکوم کردن عوامل بی‌قانونی‌ها از آن‌ها حمایت کرده و خواستار تشکیل جلسه اضطراری خبرگان شده بود. بزرگواری رهبر انقلاب در حالی شامل این عضو مجلس خبرگان شد که وی تعریض و تصریح‌های متعددی علیه رهبری طی ماه‌های اخیر بیان کرد.


شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 6:31 عصر

سلام خدمت دوستان عزیز مخصوصا دوستی که مطلب زیر رو ارسال کرده

یکی از دوستان نقدی به نوشته من "شیطان پرستی چیست "نوشته حیفم اومد همینجوری فقط تو بخش نظرات بمونه و تعداد معدودی بتونن اون رو بخونن .به این نتیجه رسیدم اینجا نوشته بشه تا همه راحت بتونن فیض ببرن

این دوستمون به خاطر اینکه مرلین منسون رو از شیطان پرستی مبرا کنه مطلبی نوشته که خیلی جالبه . میپرسید چرا جالبه. اول نقد ایشون رو بخونید بعدا دلایل جالب بودنش رو عرض میکنم!

این هم متن کامل نقد بنده خدا!!

عنوان متن : مرگ بر بیسواد

"مربوط به پست شیطان پرستی:

منسون شیطان پرسته؟

میشه یک شعر از مرلین منسن بگی که گفته باشه شیطان پرسته؟

یعنی واقعا اینقدر بیسوادی؟

یعنی فرق شیطان پرست و بیخدا رو نمیدونی؟

همینجوری الکی اسم بردی دیگه مثلا از یه نقر شنیدی که فلان خواننده شیطان پرسته بعد وبلاگ زدی که ده ها نفر بخونن

یه کم معلوماتت رو ببر بالا

همین اقای ابی خواننده ی ایرانی توی ترانه ی« بگو نه بگو آره» کاملا علیه دین اسلام بر ضد سنگسار میخونه اونم شیطان پرسته؟ یه کم فکر کن اولا که شیطان وجود نداره ثانیا شما نماد های شیطان پرستی رو میپرستیدمثل امام علی که ملیون ها نفر رو کشت برای این که فقط پرچم اسلام رو ببره بالا

شما دیکتاتورپرستی

منسون تا درجه ی فیلسوفی درس خوند به خاطر گفتن حقایق انداختنش بیرون از امریکا بر ضد امریکا میخونه و توی ترانه هاش انتقاد میکنه از خداپرستی و شیطان پرستی

توی شعر 1996 در البوم معروف ضد مسیح کاملا بر ضد شیطان میخونه

اونوقت میگی شیطان پرسته؟ عجب" البته این متن رو میتونید در قسمت نضرات بخش" نگاه اسطوره ای به آخرالزمان" مطالعه کنید

اسم واقعی منسون "برایان وارنر" هست وMARILYN MANSON از ترکیب این اسم ها اومده :
Marilyn Monroe
، مانکن و هنر پیشه ی ممتاز دهه ی 60 میلادی.
Charles Manson
، جانی ترین قاتل زنجیره ای دهه ی 60 میلادی جالبه که موسیقی دان هم هست

1- اولا چه دلیلی برا شیطان پرست بودن منسون بالاتر لز این که مرلین منسون لقب افتخاری (( کشیش کلیسای شیطان )) از سوی Anton Laveyرو دریافت کرده

2- حتما یادتون هست که مدتها قبل پسر بچه ای در آمریکا با اسلحه وارد مدرسه شد و همکلاسی های خودش رو وحشیانه به قتل رسوند. بعدا مشخص شد که این پسر آهنگهای منسون رو گوش می کرده و این باعث تحریک او بوده اما منسون نپذیرفت!! و چیز دیگه این که ایشون( مرلین منسون همونی که به قول دوستمون تا درجه فیلسوفی درس خونده ) اینقدر خشن هستند که به دلایلی که نمی شه گفت 2 تا از دنده های خودش رو برداشته!

3- گوشه ای از عقاید منسون :انسان پست ترین موجود خلق شده است و دیگر اینکه خود را خدا می نامد و می گوید هر کس خدای خویش است. او دشمن دین مسیح است تا جایی که در یکی از کنسرت هایش انجیل را پاره کرد. او برای خود گروهی نژاد پرست درست کرده است که خود رهبری آن را به عهده گرفته است.

4- بنده رو به خاطر اینکه مرلین منسون رو شیطان پرست خوندم (که البته این ادعا یکی از واضحاته و اصلا احتیاج به دلیل و مدرک نداره و اگه حتی عکسش رو نشون یه بچه هم بدید میگه این بابا شیطان پرسته ) بیسواد میخونه وعنوان متنش رو مرگ بربیسواد میگزاره

5- دومین دلیل اینه که" ابی "بر ضد اسلام خونده (دیفرانسیل چیکارش به شقیقه )

6- این جمله که شیطان وجود نداره . (بابا یکی به این حالی کنه )

7- "شما نماد های شیطان پرستی رو میپرستیدمثل امام علی که ملیون ها نفر رو کشت برای این که فقط پرچم اسلام رو ببره بالا" > به قول دوستمون من بیسوادم اما با همه بیسوادیم یه حساب سر انگشتی کردم که اگه حضرت علی (ع) برای دفاع از اسلام از روز تولدشون روزی ده نفر رو هم میکشتند هنوز تعداداز 230 هزار نفر بالاتر نمیره اصولا طرف تو باغ نیست ما میگیم منسون شیطان پرسته این میگه حضرت علی ملیونها نفر رو کشت برا پرچم اسلام

8- نکته بعدی بیچاره منسون شیطان پرست نیست فقط یکمی به خداپرستی و خدا انتقاد میکنه همین .بابا چقدر شما گیر میدید فقط یکم انتقاد کرده !!!!

9- و نکته اخر اینکه به قول دوستمون باید یکم معلوماتمون رو ببریم بالا متاسفانه ما میبینیم بعضی افراد تیپشون .موهاشون. ریششون رو از این افراد تقلید میکنند . به تقلید از کسانی که انسان رو پست ترین موجود ها میدونند و اصلا وجود خدا رو زیر سوال میبرند و متاسفانه یه افرادی هم کورکورانه از اونها دفاع میکنند راستی که چقدر ما بیسوادیم !!!!!!!!!!!!!!!


جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 1:9 صبح

سرگذشت تلخ چارلی چاپلین


«چارلز اسپنسر چاپلین» یهودی‌زادة فقیری بود که دوران کودکی را در عسرت و تنگدستی گذراند و در نخستین سال‌های شکوفایی سینما در آمریکا، با تکیه بر خلاقیت و استعداد خود به اوج شهرت رسید. او به عنوان یک هنرمند یهودی، در اکثر نقش‌های سینمایی آغازین خود، تصویری بدیع و جذاب از یک یهودی سرگردان به نمایش گذاشت و این همان الگوی مطلوب سیاستگزاران هالیوود محسوب می‌شد. به تدریج چاپلین به محبوب‌ترین هنرمند تاریخ سینما تبدیل شد و تهیه کنندگی آثارش را نیز بر عهده گرفت. اکنون این فرصت برای او پدید آمده بود تا پس از سالها به دل مشغولی‌های خود بپردازند و فارغ از نظام مافیایی حاکم بر هالیوود، حرف دل خود را به زبان تصویر بیان کند. ولی لابی صهیونیسم در هالیوود این روال را نمی‌پسندید و از همین جا بود که دشمنی‌ها آغاز شد. چارلی چاپلین که تا کنون در نقش یک فقیر خانه به دوش، تمثیلی از مظلومیت جهانی یهودیان بود، اکنون از قالب یهودی سرگردان بیرون آمده و در نقش‌هایی متفاوت (همچون: انسانی ماشینی، ثروتمندی عیاش یا دیکتاتوری زورگو) نظام ارزشی غرب را به مسخره می‌گرفت و این روالی نبود که صهیونیست‌های هالیوود آن را تحمل کنند. لذا ماشین سانسور هالیوود به کار افتاد و چاپلین را نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان مستقل هالیوود (به جرم واهی کمونیست بودن) برای همیشه از عرصة بازیگری کنار گذاشت. ناگزیر چاپلین به اروپا رفت و همزمان با ترک هالیوود بازگشت او به آمریکا ممنوع اعلام شد!! و این گونه بود که پروندة هنری مشهورترین بازیگر یهودی تاریخ سینما به جرم عدم تمکین از مرام صهیونیسم بین‌الملل برای همیشه بسته شد و او واپسین سالهای عمر خود را در عزلت و گمنامی سپری کرد. به طوری که بسیاری از ما اگر عکس واپسین سالهای عمر او را ببینیم او را نخواهیم شناخت در این حق کشی «چاپلین» تنها نبود و تا به امروز این روند در  هالیوود ادامه دارد مثلا «ایزابل اجانی» ، فرانسوی که جایزه بهترین زن را در کن 1994 گرفته بود ، جایزه را از او گرفته و به دیگری دادند و حتی تهمت ایدز به «ایزابل اجانی» زدند چون حاضر نشده بود عرب بودن پدرش را منکر شود و یا مثلا در مورد «آلن دلون» و «ژان پل بلموند» ، فرانسوی «سوفیا لورن» ، ایتالیایی «اما تامسون» ، انگلیسی و «کوین کاستنر» ، آمریکایی «ونسی رادرگریف» ، انگلیسی هم چنین حق کشی هایی را روا داشتند. درمقابل، بسیاری از گمنامان عرصه بازیگری به دلیل برخورداری از حمایت لابی صهیونیسم، ره صد ساله را یک شبه پیمودند و… حکایت هم‌چنان باقی است…

منبع: yahood.net


جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 1:2 صبح
 
کلمات خیس و باران خورده ام را در دست می گیرم؛ امسال هم با همین واژه های بی مقدار برایت سلامتی «سبز» می کنم.... و تو امسال هم نیامدی که خستگی را از لباس روزها بتکانی و به گریه ندبه های ما سلام کنی.
بهار در راه است ولی کسی برای نو شدن دل ها پادرمیانی نمی کند. راستی کجا می شود «یک دست» دعای اجابت شده خرید؟ در کدام خیابان «حول حالنا» می فروشند؟ ببینیم!... اصلا کسی سکه بی تقلب «یامقلب القلوب» در جیب وجدان دارد؟!
کمی دورتر می ایستم، در هیاهوی شتاب رهگذران کسی که آن کودک گمشده عاطفه را جدی نمی گیرد و کسی نمی داند همه آرزوهای شهید در شیشه عمر من که نسل سوم ام ته نشین شده و غربت بزک شده این شهر از جنس آن کهکشان های راه شیری نیست که بهارشان شکوفه های توحید بود و عیدشان خرسندی خدا...
دیروز پدری برای هزارمین بار شرم خود را گریه کرد؛ مردی پشت چراغ قرمز قلب های یخ زده، «سلطان قلب ها» را با آکاردئون خسته اش نواخت؛ همسایه ای برای در آکاردئونی آپارتمانش، یک قفل تازه خرید؛ کارمندی از رژه غصه ها و قسط ها سکته کرد؛ زنی با ابر اشک هایش، شیشه خانه مردم را پاک کرد و تلویزیون گزارش اداره هواشناسی را برایمان خواند که:
مدت هاست، یک جبهه هوای نفس، بالای سرمان، خیمه زده! ... ولی در کوچه پیامبران(ص) تا دلت بخواهد، هوا بهاری است: ایوب «سنبل صبر» می آورد .... عیسی «سیب صلح»!
نوح «سالنامه عمرش» را سر سفره گذاشته... موسی «سینای سینه اش» را تحفه آورده... ابراهیم «سنگی از کعبه» به امانت گرفته... داود «ستاره مظلومش» را از چنگ صهیونیست ها به درآورده و محمد(ص) «سلام» که می کند، موج معطر محبتش، دل ها را به آسمان می برد.
... و پیامبران همه «هفت سین سلامشان» را به تو تقدیم می کنند. ایمان شکسته بسته ما هرچه که باشد هنوز هم به عصای اشک انتظار تو روی پا ایستاده... چه دانه لبخندی به کبوتر دل ما داده ای که «جلد» بام جمعه های تو شده ایم؟!
گل همیشه بهار!
من دلم را محض تعارف تقویم ها «نو» نمی کنم؛ من از خودت عیدی اجابت می خواهم. امسال با «تور» تنهایی، هزار بار در خودم سفر خواهم کرد: به شهر توبه... به آبادی الهی العفو... به دهکده دعا، کوچ می کنم!
نسل سوم بغض هایش را به دست بادی می سپارد تا در انتشار فریاد هیچ آرزویی پیر نشود، نسل سوم انتظار را مثل پیک شب عید خط به خط می نویسد،... نسل سوم همراه تیر دعا می دود و کوچه آرزوهایش جملگی به خیابان خاطرخواهی ختم می شود...
پس ای نوروز خدا!
آرزوهای مرا در پوشه «آمین» خودت به عرض پروردگار برسان: خدا کند سال جدید غذای شیطان، نماز قضای ما نباشد! خدا کند جیب زندگی ما پر از نقل اخلاص شود.
خدا کند قافله های غفلت، ما را گمراه نکنند.
خدا کند خانه رضایت چهارده معصوم را گم نکنیم.
خدا کند این بهار، نوروز «دیدار یار» باشد...
آمین یا رب العالمین

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ